مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

گل پسر مامان و بابا...

بر لبانت شکوفه زد : ماما...

چه حالی داشته باشم الان خوبه؟!!! بالاخره مهدیار در سن 8 ماه و 20 روزگی در اوج ناراحتی و وقتی با گریه تلاش می کرد من رو به سمت خودش بکشونه پس از کلی تلاش گفت : م م م م م ماماااااا یک کلمه ی جدید دیگه هم که در همین روز کشف کردند و بسیار هم براش پرکاربرد شده اینه : نه نه نه! ...
18 تير 1393

لحظه لحظه ایستادگی

مهدیار دیروز در سن 8 ماه و 17 روزگی بدون کمک منو گرفت و خودش با تلاش فراوااااان بلند شد! مرد کوچولوی من ایستادگیت مبارک امیدوارم همیشه همینطور سفت و محکم ، با اقتدار و پر تلاش، روی مهمترین اصول و ارزشهای زندگیت بایستی ...
12 تير 1393

دَس دَسی

پریروز یعنی دقیقا در سن 8 ماه و نیم، مهدیار درحالی که تلاش می کرد توپش رو که یکم ازش فاصله داشت برداره، موفق به دست زدن شد! البته فکر کنم با این کار داشت به آقای محترم توپ می گفت بیا جلو ولی خوب مهم اینه که بالاخره تلاش های بی وقفه بابا جون جواب داد و دست زد دیگه! تا قبل از این وقتی حتی دستاشو می گرفتیم و باهاش دست می زدیم، دستاشو مشت می کرد! اما الان دیگه درحال بازی کردن با خودش دست می زنه؛ ولی وقتی ما دست می زنیم و می گیم دَس دَسی کن فقط نگاهمون می کنه ...
12 تير 1393
1